محل تبلیغات شما

دفتر خاطرات



همه ما میدونیم که "مرگ" راه برگشتی نداره.دیدید گاهی برای اینکه برنگردیم همه پل های پشت سرمون رو نابود میکنیم؟ یا فلان محتوای کامپیوتر رو که خیلی وقتمون رو میگیره پاک میکنیم؟ یا اضافه فلان غذایی رو که میدونیم اگر بخوریم چاق میشیم رو میندازیم سطل آشغال؟!

همه اینها رفتار برگشت ناپذیرند و نابودگر هستند.

حالا میام سر بحث:

ما زندانی ی رو میکشیم، ما پخش کننده مواد مخدر رو میکشیم.

ریشه این رفتارهای نابودگر:

"ترس"،

"ناامیدی"

، "بی اعتمادی"

و "بی رحمی" هست.

ما "میترسیم" که اون آدم رفتارش رو تکرار کنه.

ما "امیدی" به تغییر رفتار و اصلاحش نداریم.

ما "اعتمادی" به اون زندانبان و دستگاه قضایی نداریم ،نگران هستیم تقی به توقی بخوره با پول و پارتی آزادش کنند. یا اگر هم طرف اصلاح شد نمیپذیریمش چون اعتمادی بهش نداریم .

واسه همین ، برای اینکه خیال خودمون رو راحت کنیم فرمان مرگ و نیستی براش صادر میکنیم.

و همه اینها نشان میده که ما چقدر خودخواه و "بیرحم" هستیم که باارزشترین چیز هر انسان یعنی "جان" اش رو ازش میگیریم.

همه اینها (ترس، ناامیدی، بی اعتمادی، بیرحمی) در ضمیر همه انسانها بار روانی "منفی" دارند. شیوه های تربیتی ای که اینچنین راههای غیرقابل بازگشت رو استفاده میکنند در دنیای امروز اشتباه اند و دیگر جایی ندارند.

البته من خودم از این شیوه برای شخص خودم استفاده میکنم. مثلا موبایلم رو باخودم از بیمارستان به منزل نمیبرم که کمتر باهاش وقت تلف کنم. اما حذف یک "جان" آدمیزاد اصلا قابل قیاس با این ها نیست. و مساله قصاص هم در مورد قتل هم جای بحث داره.

برای هیچکس مرگ نخواهیم.


حدود هفت سال پیش در وبلاگ قبلیم با پسوند "بلاگفا" یه تعداد آهنگ آپلود کرده بودم. بعضی از اون آهنگها برای موسیقی متن وبلاگ بود بعضی هاش هم در پست های متفاوت بهشون اشاره شده بود و برای اینکه مخاطب اون آهنگ رو بشنوه و محتوای پست رو بهتر درک کنه لینک دانلود از وبلاگ خودم براش گذاشته بودم. الان تو اتوبوس نشستم و دارم از همدان میرم تهران. یک فایل صوتی در مورد طبقه بندی آهنگها از آقای سعید عزیزی که سخنرانی مشاوره مذهبی میکنن داشتم گوش میدادم. یکهو یاد یکی از آهنگهای خارجی که اون زمان آپلود کرده بودم افتادم. اسم آهنگ رو به اضافه کلمه فارسی "دانلود" تو گوگل سرچ کردم! همون فایل آپلود خودم رو گوگل آورد!! کل اون آهنگهایی که اون زمان آپلود کرده بودم رو پیدا کردم! الان دارم آهنگهای نوستالژی زمان استاجری ام رو گوش میدم و کلی خاطره برام داره مرور میشه.

یادش بخیر.

این هم لینک اون آهنگها که در پرشین گیک آپلود شده بود. الان به سلیقه موسیقی اون زمان خودم افتخار میکنم!

http://lookingback.persiangig.com/audio/



امروز امتحان ارتقا بود. پاس شدم . اما برام همچنان سواله که منی که از بعد از عید یکراست همش تو کتابخونه بیمارستان بودم نمره ام از همه هم لـِـوِلی هام کمتر شد!؟ اما اونی که متاهل بود و یا سال دویی بود و سرش از من شلوغتر بود از من بهتر شد. من به عنوان چیف رزیدنت سوال های لو رفته زیادی از اینور اونور با کانکت شدن با رزیدنتهای ارشد دانشگاهای دیگه پیدا کردم. و همه اون سوالات رو کاملا در اختیار بچه های خودمون قرار دادم. اما من خودم نمره ام کم شد. دارم به این فکر میکنم منی که هر چی سوال داشتم به همه دادم اونایی که با اختلاف زیادی از من بهتر شدن آیا اونها به سوالات دیگه ای دست پیدا کرده بودند و به ما نگفته بودن؟! چون تو امتحان پره ارتقا که چهل روز پیش برگزار شد تفاوت ما ناچیز بود و همه نمراتمون خیلی نزدیک به هم بود. اما یکهو تو این امتحان یه نفر از سال چهاری ها هم بیشتر میزنه.! ما همه تقریبا در یک سطح هستیم و به اندازه هم درس میخونیم اما این اختلاف نمره فاحش واقعا سوال برانگیزه. بنظر من اونی که سوال داشته و نگفته به همه مون خیانت کرده. و من ناراحتم ازینکه چرا صادقانه هرچی داشتم در طبق اخلاص گزاشتم.؟

نمیدونم شاید واقعا اونا خیلی باهوش اند یا در تست زنی مهارت خیلی زیادی دارن. اما اگر واقعا خیانتشون برام محرز بشه یاد میگیرم که منم دیگه باهاشون مثل کف دست، صاف نباشم ، خودخواه تر باشم و به منافع شخصی خودم بیشتر بیندیشم.


آخرین جستجو ها

برای روح بلند میرزا جواد آقا تهرانی ره mildtagunso mouldsengineering Sandra's game شب کویر deboscabumf Carolyn's blog nestgehisro چت|چت روم|چت روم فارسی|شلوغ چت|حورا چت kbs3drama